
معرفی امیرکبیر صدر اعظم ایران

میرزا محمد تقیخان فراهانی مشهور به امیرکبیر ، صدراعظم ایران در دوره ناصرالدین شاه قاجار بود. امیرکبیر در دوره صدر اعظمی سه سال و سه ماه (۳۹ ماهه) خود، اصلاحاتی را در زمینههای آموزشی، اجتماعی و سیاسی ایران آغاز کرد.
امیرکبیر دارُالفُنون را بنیان نهاد، مسجد و مدرسه دینی ساخت، بستنشینی در بیوت علما و تعزیهخوانی را محدود و شورش بابیها را سرکوب کرد. او با دسیسه اطرافیان شاه از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید شد و به دستور شاه به قتل رسید. قبر وی در حرم امام حسین(ع) قرار دارد.
زندگینامه امیرکبیر
امیرکبیر متولد روستای هزاوه از توابع اراک بود. خانواده پدری و مادری وی از طبقه پیشهور بودند. پدرش کربلایی قربان آشپز میرزا عیسی (میرزا بزرگ) قائم مقام اول بود. پس از او همین شغل را در دستگاه پسرش میرزا ابوالقاسم، قائم مقام دوم برعهده گرفت.
کربلائی قربان بعدها ناظر و در واقع ریش سفید خانه قائم مقام شد و همیشه مورد لطف و عنایت او بود.
امیرکبیر ۲ بار ازدواج کرد. ازدواج اول وی با دخترعمویش «جانجان خانم» بود. در برخی اسناد آمده است که امیر در زمان صدارتش از همسر نخست خود جدا شد و «جان جان خانم» در حدود سال ۱۲۴۸ در آذربایجان درگذشت. دومین همسر امیر، تنها خواهر تنی ناصرالدینشاه با نام «ملکزاده خانم» ملقب به عزتالدوله بود که امیر با او در ۲۶ بهمن ۱۲۲۷ در حالی که خود چهلوسه ساله و همسرش ۱۶ ساله بود، ازدواج کرد.
امیرکبیر از نخستین همسر خود «جان جان خانم» سه فرزند و از عزتالدوله نیز ۲ دختر با نامهای «تاج الملوک خانم» و «همدم الملوک خانم» داشت.
دختر او تاجالملوک با مظفرالدینشاه قاجار ازدواج کرد. از اینرو امیر پدربزرگ ششمین پادشاه قاجار، محمدعلیشاه، نیز بهشمار میرفت.
اقدامات و اصلاحات امیر کبیر
از آنجاییکه افراد زیادی پس از مرگ محمدشاه رویای کسب مقام صدارت را در سر میپروراندند، پس از انتخاب محمدتقی خان بهعنوان صدراعظم اعتراضات و مخالفتهایی علیه او شکل گرفت. اولین شورش، چهار ماه و نیم پس از انتخاب امیرکبیر، شورش سربازان آذربایجانی پاسدار ارگ بود که در تهران و با تحریک برخی درباریان صورت گرفت. طی این شورش ۲۵۰۰ سرباز خانه امیرکبیر را محاصره کردند و خواستار برکناری او از مقام صدارت شدند. در روز دوم این شورش بین محافظان منزل امیر و سربازان آشوبگر درگیری ایجاد شد و موجب کشته شدن دو تن از محافظان شد؛ تا اینکه چند روز بعد این شورش به کمک افرادی از جمله میرزا ابوالقاسم امام جمعه و عباسقلی خان جوانشیر فرونشست. در این شورش مردم تهران طرفدار امیرکبیر بودند و با بستن مغازههای خود و مبارزه با شورشگران این حمایت را اعلام کردند.
امیرکبیر نسبت به ارتباط با کشورهای دیگر اهمیت ویژهای قائل بود. او میرزا محمدعلی خان شیرازی را بهعنوان وزیر خارجه انتخاب کرد و در شهرهای لندن و سنتپترزبورگ سفارتخانههای دائمی ایجاد کرد و برای افزایش کیفیت ارتباطات خارجی هیئتی از مترجمان را به وجود آورد.
اصلاحات مذهبی
امیر کبیر بست نشینی را ممنوع کرد و دستور دستگیری هر فردی که از دست قانون به اماکن مقدسه فرار میکرد تا دستگیر و محاکمه نشود را صادر نمود و این حرکت امیر کبیر خود مخالفت شدیدی بین روحانیون با امیر ایجاد کرد.کتاب منهیان امیر نوشته کیوان امینی امیرکبیر، در پی منع قمهزنی و اصلاح امور روضهخوانی برآمد.
با این حال در زمان فعلی نیز به فردی به سان امیرکبیر نیاز است تا با برخی از مداحان پاکتی برخورد جدی شود و دین از برخی از بدعت های زمانه پاک شود
وی نسبت به علمای مذهبی با احترام خاصی برخورد میکرد، با این حال میرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران، از جمله روحانیونی بود که به شدت به مخالفت با امیرکبیر برخاست و بسیاری از روحانیون دیگر نیز به همراهی با او برخاستند.
مبارزه با بست نشینی
یکی از کارهای امیر شکستن بستنشینی بود که گاه به وجهه مذهبی کشور آسیب میرساند. در آن زمان در ایران معمول بود عناصر شرور و آشوب طلب و جانی برای فرار از مجازات به سفارتخانههای خارجی یا به خانه مجتهدان یا حرم حضرت عبدالعظیم و حرم حضرت معصومه در قم پناهنده میشدند، امیرکبیر با صدور فرمانی در ۱۲۶۶ق، اساس بستنشینی را از بین برد و به کارگزاران دولت دستور داد هر مجرمی را در هر کجا که باشد، دستگیر کرده و به مجازات برسانند.
رفتار با درباریان
امیرکبیر به رفتار درباریان و مأموران خود بسیار اهمیت میداد و معتقد بود رفتار آنها باید سرمشق مردم باشد و مقام و شغل آنها نباید باعث تعدّی و ظلم به مردم شود. نقل میکنند روزی فردی نزد امیر آمد و از یکی از مستخدمین بانفوذ آبدارخانه شاهی شکایت کرد. امیر فوراً مامور فرستاد تا پول شاکی را پس دهد و به وی گفت اگر در این مدت ۲ ساعت پول به دست شاکی نرسد، آن وقت تکلیف دیگری دارد. مستخدم فوراً به تکاپو افتاد و ظرف مدت تعیین شده بدهی خود را پرداخت کرد.
تبعید و قتل
اصلاحات امیرکبیر موقعیت برخی از سفارتخانهها و درباریان را متزلزل کرد و آنها به امیرکبیر تهمت زدند که انگیزه سلطنت دارد از این رو خواستار عزل وی شدند. همراهی مهدعلیا مادر شاه، اعتمادالدوله و میرزا آقاخان نوری با مخالفان نیز در عزل او موثر بود. اینچنین بود که آنان ناصرالدین شاه را تحت تأثیر قرار دادند و با این استدلال که امیر قصد توطئه علیه شاه را دارد وی را به عزل امیرکبیر ترغیب کردند. از این رو، حکم عزل امیرکبیر در ۱۹ محرم سال ۱۲۶۷ق به وی ابلاغ شد. چهار روز پس از آن، میرزا آقاخان نوری به سمت صدارت منصوب شد.
امیرکبیر دو روز پس از عزل در ۲۵ محرم سال ۱۲۶۸ق به کاشان تبعید شد و در ۱۸ دی ۱۲۳۰ش در حمام فین کاشان با بریدن رگ دستانش به قتل رسید. به روایت میرزا محمدجعفرخان، حقایقنگار خورموجی در کتاب مشهور «حقایقالخبار ناصری» پیکر امیر را روز بعد از قتل ابتدا در گورستان «پشت مشهد» کاشان دفن کردند اما چند ماه بعد، با تلاش همسرش عزتالدوله، پیکر امیرکبیر را به کربلا حمل کردند و در اتاقی که در آن به سوی صحن امام حسین(ع) باز میشود، به خاک سپردند.
فرش امیرکبیر برگرفته از این نام اور ایرانی است و می کوشد تا همواره نام این بزرگ مرد همیشه بر سر زبان ها زنده بماند.